کار روزمره زنان در بامیان


ګزارش: نجیبه ابراهیمی
در میان کوههای سنگی و طبیعت سرد بامیان، جایی که سکوت تاریخ در قابهای فروریخته بودا فریاد میزند، نوای تازهای شنیده میشود؛ صدای تق تق نخ و سوزن چرخ خیاطی زنان. اینجا بامیان است؛ شهری خسته از محرومیت، اما زنده به امید. زنانی که سالها در سایه تاریخ و حاشیۀ جامعه مانده بودند، حالا با هنرشان حرف میزنند؛ بافته، دوزی، نمد، گلدوزی، نقاشی و چیزهایی که از دل خاک، قلب، و صبر بیرون آمدهاند.
در بازار کوچکی به نام بازارچه هنر زنان با چارقدهای رنگی، صورتهای آفتابسوخته و لبخندهایی سرشار از تلاش، پشت غرفههایی ساده نشستهاند. هر محصولشان، روایت خاموشی از مقاومت است.
فاطمه، یکی از آنها، دستش را از زیر روسری بیرون میآورد، نخ را دور انگشتان میپیچد و میگوید: «وقتی شوهرم کارش را از دست داد، گفتم باید کاری کنم. از مادرم دوخت یاد گرفته بودم. حالا با همین دستدوزها نان درمیآورم. گاهی هم کرایه خانه را من میدهم.»
غرفه کناری به زهره تعلق دارد. دختر جوانی که تا قبل از بستهشدن دانشگاهها دانشجوی حقوق بود. حالا کارگاه خیاطی دارد و به ده دختر جوان دیگر آموزش میدهد. «من همیشه میخواستم وکیل شوم. نشد. حالا بهجای آن، به دخترها یاد میدهم چطور با نخ و پارچه زندگیشان را عوض کنند.»
اما این مسیر آسان نیست، زمستانهای بامیان سردتر از آناند که مشتری باشد. بسیاری از غرفهها در این فصل نیمه تعطیلاند. مواد خام گران شده. برق نیست. حتی گاهی آب نیست.
اما هست که هنوز هست: امید؛ وی نیز اضافه کرده می گوید که من به کارگاه خیاطی ام یک صفحه تبلیغاتی جور کردم واز آن به بعد مشتریان ام اضافه شده و من از آن طریق خیلی کار هایم رونق پیدا کرده است ومن برای دیگر خانم ها نیز توسعه میکنم که برای هنر های دستی شان میتواند صفحات تبلیغاتی جور کنند واین می تواند بسیار موثر برای رشد تجارت شان باشد.
بازارهای ویژه زنان در بامیان، برای آنان بیشتر از محل کسب درآمد، خانهای امن هستند؛ جایی که دیده میشوند، شنیده میشوند، و با هم رشد میکنند. اینجا زنان فقط تولید نمیکنند، بلکه دنیا را بازسازی میکنند؛ دنیایی که برای خیلیها بسته شده، اما آنها با سوزن، نخ، و کمی رنگ، درش را باز میکنند.
شاید روزی که بامیان را فقط به خاطر مجسمههای فروریختهاش میشناختند، گذشته باشد. حالا، صدای چرخ خیاطی و زمزمههای دختران جوان در کارگاههای کوچک، صدایی بلندتر از ویرانی شده است.
